نیامدی که ببینی چقدر ویرانم
چقدر دربه در کوچه وخیابانم
چرا دروغ بگویم، قبول کن، تنها
اسیر چشم سیاه توام،پریشانم
میان ماندن ورفتن،نمانده فاصله ای
کجاست جاده ی آیینه ها؟ نمیدانم!
نگاه خیس من از صبح چشم پوشی کرد
ببین چقدر شبیه شب زمستانم!
اگرچه دست تو سرد است دوستت دارم
وپای حرف دلم تاهمیشه می مانم.
:: برچسبها:
حرف دل ,
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1